عباسیهها
فرمودند : هرگاه آب مینوشی السلامُ علیکَ یا أبا عَبدِاللهالحُسین اما السلامُ علیکَ یا اباالفضلِ العَبّاس گرچه خود پرچم به دوش کربلاست | نوشته شده توسط یاس در شنبه 87/6/16 و ساعت 10:25 صبح | نظرات دیگران()
|
||
مقام دست راست افتــاد دسـت راســت خدایا ز پیـکرم دست چپم بجاست اگر نیست دست راست مقام دست چپ إنّ فی هذاالمَقـــــام ِ انقَطَعَت هیهُنا یا صاح ِ طاحَت بَعدَما | نوشته شده توسط یاس در جمعه 86/10/21 و ساعت 2:48 عصر | نظرات دیگران()
|
||
همانطور که همه می دانیم در متن زیارت آن حضرت ، که از حضرت امام صادق علیه السلام وارد شده آمده است : " السّلام ُ علیک َ ایّها العبد الصّالح " سلام بر تو ای عبد صالح . حضرت عباس علیه السلام هم " عبد " خداوند بودند و هم " صالح " و خالص بودند . در عبودیت و بندگی او شکی نبود ، نه تنها درنماز و امور عبادی ، که در همه امور بنده ی مطیع خداوند بودند . در کودکی پدرش او را در دامــــــــــــان نشاند و بدو فرمـود : بــــــگو : « یک » گفت : « یک » فرمـود : « بگو دو » حضرت ابـا الفضـــل ( س ) امتناع ورزیدند و فرمودند : " أستَحیی أن أقول َ باللّسان ِ الّذی قلت ُ واحدا ً ، أقولُ إثنان " « شرم می کنم به زبانی که یک گفته ام دو بگویم . ( و از دایره ی یکتایی خدا خارج گردم .) » فَقبّلَ علیٌ عینیه ِ علی علیه السلام دو چشمان عباس را بوسید . همان چشمان نافذی که طلعت یکتایی خدا را در همه چیز می نگرد و حقیقت بین است و مظهر عشق به خداست . نور دل حیدر ست و شمع شهیدان مظهر حق ست نور روی ابا الفضل حضرت عباس در روز عاشورا برادرانش را جلوتر از خود به میدان فرستاد ، تا به فیض شهادت نائل گردند و جهاد آنها را به حساب خدا بگذارد و از تحمل داغ آنها ثواب ببرد . او به برادرش عبدالله فرمود : " تَقدّم یا أخی ! حتّی أراک قتیلا و احتسـِـبـُـک " برادرم ! پیش از من به میدان بشتاب تا تو را کشته بنگرم و داغ مصیبت تو را به حساب خدا نهاده و به پاداش آن برسم . گرچه خود پرچم به دوش کربلاست | نوشته شده توسط یاس در دوشنبه 86/6/12 و ساعت 8:56 عصر | نظرات دیگران()
|
||
در بین اعراب رسم بود که اگه کودکی ، زیبایی فوق العاده داشت و دارای قامتی بلند و چهره ای زیبا بود او را "قمر " ( ماه ) می خواندند . مثلا عبد مناف ، جد سوم پیغمبر صلی الله علیه و آله را که چهره ی زیبایی داشتند ، " قمر بطحاء " ( ماه سرزمین مکه ) و عبد الله پدر ارجمند پیامبر ، که سیمایی نورانی و چشمگیر داشتند را " قمر حرم " خطاب می کردند . حضرت عباس علیه السلام هم که از زیبایی ویژه ای برخوردار بودند ، طبق همین سنت به " قمر بنی هاشم " ( ماه دودمان هاشم ) ملقب شدند . البته همه ی بنی هاشم زیبا روی و خوش سیما بودند ، ولی عباس علیه السلام ، در میان آنان خوش سیماتر بود . آمد آن ماه که خوانند مه انجمنش جلوه گر نور خدا ، از رخ پرتو فکنش آیت صولت و مردانگی و شرم و وقار روشن از چهره ی تابنده ز وَجه حَسَنش | نوشته شده توسط یاس در دوشنبه 86/1/6 و ساعت 4:24 عصر | نظرات دیگران()
|
||
یکی دیگر از القاب مبارک حضرت عباس علیه السلام " ظـَــهرُ الولایة " به معنی کمر و پشت ولایت بود . همانگونه که کمر ، موجب راست قامتی انسان ست ، آن حضرت نیز چنین نقشی را برای نگهبانی از حریم ولایت و امامت و آرمان هایش داشتند . به قول سعدی شیرازی که : چه غم دیوار امت را ، که باشد چون تو پشتیبان چه باک از موج بحر آن را ، که باشد نوح کشتیبان و چه زیبا امام عاشقان هنگام به شهادت رسیدنش بر بالین حاضر شد و فرمود : " الآنَ إنکسَرَ ظـَــهری وَ قـَــلّت حیلـَــتی " اکنون پشتم شکست و چاره ام کم شد . شکستی پشتم ای شمشاد قامت نمی یابد درستی تا قیامت دریغ از بازوی زور آزمایت دریغ از پنجه خیبرگشایت دریغ از اهل بیت بی پناهم دریغ از یاور و میر سپاهم | نوشته شده توسط یاس در سه شنبه 84/11/25 و ساعت 12:33 عصر | نظرات دیگران()
|
||
از دیگر القاب حضرت عباس که بسیار معروف هم می باشد ، " علمدار " به معنی پرچمدار ست . در روز عاشورا پرچم بزرگ سپاه امام حسین علیه السلام در دست حضرت عباس علیه السلام بود . در جنگ های قدیم پرچمداری از موقعیت خاصی برخوردار بود . زیرا سر نگونی پرچم به معنی شکست بود و روحیه رزمندگان را تضعیف می کرد . حضرت عباس تا زمانی که جانی در بدن داشت ، پرچم را سرافراز نگه داشت . طبق پاره ای روایات ، او چون عمویش جعفر طیار با کمک دو بازوی بریده اش پرچم را به سینه اش چسباند و نگهداشت و قوت مرکز فرماندهی را با این کار حفظ کرد تا آن هنگام که عمود آهنین بر سرش زدند و در حقیقت او و پرچمش با هم بر زمین افتادند . در نقل های تاریخی آمده است : زمانی که وسایل غارت شده از شهدای کربلا را به شام نزد یزید ملعون بردند ، در میان آن ها پرچم بزرگی بود که موجب بهت و حیرت یزید و حاضران شد . همه پرچم سوراخ شده و آسیب دیده بود ، اما دستگیره ی آن سالم بود . یزید از روی تعجب پرسید : " این پرچم را چه کسی حمل می کرد ؟ " گفتند : " عباس بن علی " یزید از روی حیرت و تجلیل از پرچمدار ، سه بار برخاست و نشست و به حاضران گفت : " أ ُنظروا إلی هذا العلـَم ِ فانّه ُ لـَم یَسلم منَ الطعن ِ وَ الضـّرب ِ إلا مـِـقبَضَ الیَد التی تَحملهُ " به این پرچم بنگرید که بر اثر صدمات و ضربه ها هیچ جای آن سالم نمانده ، جز دستگیره ی آن که پرچمدار آن را با دست حمل می کرده است . سپس گفت : " أبَیتَ اللّعنَ یا عبّاس ُ ، هکذا یکونُ وَفاء الأخ لأخیه ِ" یا عباس ! با این جوانمردی لعن وناسزا را از خود دور کردی ، این ست معنی وفای برادر نسبت به برادرش ! | نوشته شده توسط یاس در جمعه 84/11/21 و ساعت 9:40 صبح | نظرات دیگران()
|
||
اگر چه در طول تاریخ می بینیم کسانی را که به توفیق عظمای شهادت نائل شدند ، اما در این بین حضرت عباس از آن افرادی ست که به راستی و حقیقتا حائز این مقام والا شدند و در میان همه ی شهیدان ارج و قرب ویژه ای دارند . چنانچه حضرت امام سجاد علیه السلام می فرمایند که : " او در قیامت دارای مقامی خواهد بود که همه ی شهیدان از مقام او حسرت می برند . " نویسنده ی کتاب « کامل الزیارة » آورده که : " او ( عباس ) کسی ست که دست هایش زودتر از او شهید شدند . " فراموش نمی کنم که حدود سال 1340 شمسی سعادت شرفیابی به حرم حضرت عباس را پیدا کردم . دیدم که بر فراز گنبد طلاییش پرچم سرخی نصب شده است که روی آن نوشته شده " یا هضیم " . پرسیدم معنی این واژه چیست ؟ گفتند : هضیم یعنی درهم ریخته و مخلوط ؛ و این به واسطه ی سنگینی و شدت ضربه عمود آهنینی ست که بر سر مبارکش وارد شد . چون اختران مهر ، ز هر سو به نیزه شد دانی چگونه آن سر مه رو به نیزه شد ؟ از بس شکاف زخم عمودش عمیق بود تنها سری بُوَد که ز پهلو ، به نیزه شد
| نوشته شده توسط یاس در شنبه 84/11/15 و ساعت 10:31 صبح | نظرات دیگران()
|
||
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
||
درباره خودم
یاس با یاد ِ اباالفضل دلم آسودهست لوگوی وبلاگ
منوی اصلی
نوشته های پیشین
لوگوی دوستان
آمار وبلاگ
بازدید امروز :33
بازدید دیروز :2 مجموع بازدیدها : 219457 خبر نامه
موسیقی وبلاگ
جستجو در وبلاگ
|
||